چو گیسوی تو من در پیچ و تابم یا بن زهرا

عشـــــــــــــــــــــــــــــق منــــــــــــی تو حسینی ،من اویس قر نــــــــــــی

چو گیسوی تو من در پیچ و تابم یا بن زهرا

عشـــــــــــــــــــــــــــــق منــــــــــــی تو حسینی ،من اویس قر نــــــــــــی

آشوب

آشوب

.•° ˙·٠• نفـس المهمــوم •٠·˙°•.


یک راه دیگـر بیشتر نمانـده امشب ، 

باید عاشـورا بخواند دلــم...


این حجم تنگ ِ ماهیچــ ه هاﮮ سینـــ ه کــ ه راه براﮮ درد هاشاטּ ندارند، 


کــ ه مگر چقدر گنجایش دارد کــ ه دم نزند و نفس هم کـم نیاورد...؟ 


امشب سـاز تپش هایم را تـو بزטּ... 

تـار چشم هایم را تـو بخواטּ...


آﮮ با خداﮮ ِ آشوب ِ ضرباטּ ها! 

بببین کــ ه درد تا بــ ه کجاﮮ روحـم زده...


آرﮮ 

دیر می شود...باید عاشـورا بخواند دلــم...