چو گیسوی تو من در پیچ و تابم یا بن زهرا

عشـــــــــــــــــــــــــــــق منــــــــــــی تو حسینی ،من اویس قر نــــــــــــی

چو گیسوی تو من در پیچ و تابم یا بن زهرا

عشـــــــــــــــــــــــــــــق منــــــــــــی تو حسینی ،من اویس قر نــــــــــــی

خسته ام

خسته ام

من آن گلم که از ستم خار خسته ام

بس دیده ام اذیت و آزار خسته ام

با آنکه خواب راه به چشمم نمی برد

خود بیشتر زدیده بیدار خسته ام

قد دو تا و دست عصایم بود گواه

تا چند زارم و من بیمار خسته ام

دست شکسته، چادر خاکی گواه باش

بس رو گرفته ام ز رخ یار خسته ام

وقتی که راه می روم ای زینبم بیا

دست مرا بگیر که بسیار خسته ام

دستی به پشت دست زد و رنگ او پرید

وقتی که دید حیدر کرار خسته ام

بر خشت خشت خانه بود رد دست من

دیگر زدست گیری دیوار خسته ام  

سبد سبد بیارید ، گلای نیلوفری رو

وای! مادر مادر مادر مادر مادر

سبد سبد بیارید ، گلای نیلوفری رو

بیایید عزا بگیریم ، روزای بی مادری رو

بگید چاووش بخونه ، که غم از دل امون برده

بیایید حجله ببندید ، آخه مادر جوون مُرده

همیشه آرزومه ، جونیم وفدات کنم من

ازت چیزی نمی خوام ، بذار مادر صدات کنم من

سرشک از دیده بارم ، بر لبم سورهٔ کوثر

کاش تو تشییع جنازت ، می زدم بر سینه و سر

لباس سیاه پوشیدم ، گریه ها بر غمت کردم

جوونیم ویا زهرا ، نذر عمر کمت کردم

تو رو مادر می خونم ، از نیگات جون می گیرم

آگه خدا نکرده ، روبگردونی مــــــی میــــــــرم

دل من غم نصیبه ، بر لبــــــــــــم امن یُــــجیبه

مگو عجل وفاتی ، بخدا که حیدر غریبه

 

حقیقت صلاة

حقیقت صلاة

شاهنشه اعلی درجاة مایی

آقا تو حقیقت صلاة مایی


بی نور نگاه تو همه گمراهیم


تو هادی "إهدِنَـا الصِّرَاطَ ..."مایی


علیرضا خاکساری


من از گناه خسته ام ...

من از گناه خسته ام ...

اگر چه تو طبیبی و دوا درست می کنی


کمی برای خیر ما بلا درست می کنی


 


از این طرف همیشه بارها خراب می کنم


از آن طرف همیشه بارها درست می کنی


   ادامه مطلب ...

قافله سالار


صبح وشب راهی بازارشدن می ارزد


یوسف فاطمه را یارشدن، می ارزد


باکلافی که شده بافته ازخون جگر


پیش تجارخریدارشدن، می ارزد


ای طبیبی که علاج غم هجران هستی


ازغم هجرتو،بیمارشدن،می ارزد


کاروان راه بینداز که ما شاد شویم


بخدا قافله سالارشدن، می ارزد


تاکه یک لحظه ی کوتاه بببینیم تورا


متوسل به علمدارشدن، می ارزد


هرکسی که شده مجذوب جمالت گفته


محوخال لب دلدارشدن، می ارزد

  ادامه مطلب ...

شانه های ابری

شب بود و زمین بهانه ای ابری داشت

بابای بهار شانه ای ابری داشت

تشییع گلی به دامن دریا بود

قبری که فقط نشانه ای ابری داشت

نفس بده

نفس بده که نفس پای این علم بزنم

نفس بده که فقط از حسین دم بزنم

سرم فدای قدمهات آرزو دارم

که سرنوشت خودم را بخون رقم بزنم

سرم هوای تو دارد دلم هوای ضریح

چه می شود که سری گوشه ی حرم بزنم

کنار سینه زنان چه می شود ارباب

میان صحن و سرایت شبی قدم بزنم

هزار حاجتم اما رسیده ام امشب

که چشم بر قدم صاحب علم بزنم

نفس بده که زشب تا غروب تاسوعا

میان نوحه کنانت دوباره دم بزنم

(( السلام... السلام علی حسین السلام... ))

 

(( السلام... السلام علی حسین    السلام... ))

و علی علی بن الحسین    وعلی اولاد الحسین    و علی اصحاب الحسین

(( السلام... السلام علی حسین    السلام... ))

مه ماه محرم سلام    نخ سرخ پرم سلام    غم و اشک و ماتم سلام

(( السلام... السلام علی حسین    السلام... ))

نذر روضه کردم حرم تو    یه روزی میگیرم...

سر میذارم پای علم تو    یه روزی میمیرم...

(( السلام... السلام علی حسین    السلام... ))

حرمت چی آورده سرم   حتی بیشتر از مادرم   میمیرم واسه این حرم

(( السلام... السلام علی حسین    السلام... ))

آروم جون این دل تنگم    عزای محرم...

کرب و بلا باشیم چه قشنگه    شبای محرم...

(( السلام... السلام علی حسین    السلام... ))

لب تشنه ی سقا سلام    علم تاسوعا سلام    خیمه ی عاشورا سلام

(( السلام... السلام علی حسین    السلام... ))

بعد از تو چی اومد سر زینب    برادر زینب...

آتیش افتاده به پر زینب    برادر زینب...

(( السلام... السلام علی حسین    السلام... ))