ببین چه بیقرارم، آواره دیارم ، به انتظار رویت، ستاره می شمارم
دلم شده هوایی، فرشته خدایی،شنیدم عزیزم،عاشق کربلایی
دوری تو حبیبم،قلب منوسوزونده،می گن میای زکعبه،چشام به قبله مونده
هم مروه هم صفایی،آقاچه دلربایی، کاسه به دست گرفتم،اومده ام گدایی
می گن که خصلت تو ، خصلت فاطمی ، شنیده ام رو گونه ات ، یه خال هاشمی
برات شده به قلبم،آخر تورو می بینم، دست تو رو می بوسم، کنار تو می شینم
خوب می دونم بد هستم،با تویه عهدی بستم،به خوان تو نشستم،نمکدون و شکستم
شال عزا رو شونت،یه عالمه دیوونت، ازتوخبر ندارم ،مولا بده نشونت
داره میاد محرم، نشسته رو چشات نم ،روزی اشک من رو،قسم می دم نکن کم
می خوام کنارت آقا، شور عزا بگیرم ،بگم حسین حسین جان ، تو روضه هاش بمیرم
پنجره های چشمم ، کرده به ىریه عادت، مریض عشقت هستم ، آقا بیا عبادت
شاعر : سید امیر حسین میر حسینی
کتاب : قبیله عشق حدیث باب عشق 14
تماشای خیال تو ، شبم را کرده رؤیایی
به غیر از لحظه وصلت،ندارم من تمنایی
شبی نام تو را برلب، نهادم چون گلی زیبا
سحردیدم لبانم شد، گلستانی تماشایی
به اشک دیده می شویم ، غبار دوری ات از دل
مگر باور کنم این را ، که مهمان دل مایی
به مهمانی این دیده، بیا ای یار نادیده
که هرکس روی تو دیده ندارد جز تو سودایی
بدون دیدنت ای گل ، بهاران هم خزان باشد
جهان چون پیکر بی جان ،تویی روح مسیحایی
اگرکردی تو مهمانم،فدایت میکنم جانم
میان قلب سوزانم ، تو را خوانم به شیدایی
به شام محنت یاران،بیا ای ماه سرمستان
همه گلها شده پرپر،چرا ای گل نمی آیی
یه کربلا و دمشق
یکی به نام زینب
یکی به نام حسین
حسین حسین حسین حسین
یکی محمل نشین
یکی نقش زمین
یکی اسیر عدو
یکی بریده گلو
حسین حسین حسین حسین
یکی آواره شد
یکی صد پاره شد
یکی به دردی فزون
یکی به دریای خون
حسین حسین حسین حسین
از آسمان نیزه ها ای هلال من
با چشم خونین یک نظر ،کن به حال من
می ریزد اشک سرخم از ، محمل پر خون
می کشم از داغ تو آه، از دل محزون
از چه به نی ماهِ رُخَت،هاله ای دارد
دخترت از دیدارتو ، ناله ای دارد
بنگر به دخت کوچکت ، بی قرارتوست
چشمان او بر نیزه و، نیزه دار توست
جامانده از قافله و، مانده درصحرا
شاید پرستارش شود، مادرت زهرا
قرآن بخوان، قرآن بخوان ، ای هلال مَه
تا بشنود صوت تو و، پیدا کند ره
پرستارش در این سفر ، تازیانه شد
پیکر او چون فاطمه ، پر نشانه شد
داره می ره جوونیم فکر دقایق می کنم
جوابمو یه جور بده دیگه دارم دق میکتم
اگه شما ماهم نشید شب بی مهتاب چه کنه
اگه شما آقام نشید گدا بی ارباب چه کنه
گناه من مگه چیه که عاشق یاست شدم
بگو به من چیکار کنم عاشق عباست شدم
دارم آقا (می خونم)
نوکر تو (می مونم)
نداره باور دل من آقا منو رها کنی
دست منو و از دامن کریم خود جدا کنی
چیز زیادی نمی خوام فقط منو رها نکن
آقا مثل غریبه ها به صورتم نگاه نکن
ای با وفا (ابالفضل)
ای با صفا (ابالفضل)