چو گیسوی تو من در پیچ و تابم یا بن زهرا

چو گیسوی تو من در پیچ و تابم یا بن زهرا

عشـــــــــــــــــــــــــــــق منــــــــــــی تو حسینی ،من اویس قر نــــــــــــی
چو گیسوی تو من در پیچ و تابم یا بن زهرا

چو گیسوی تو من در پیچ و تابم یا بن زهرا

عشـــــــــــــــــــــــــــــق منــــــــــــی تو حسینی ،من اویس قر نــــــــــــی

سربند یا رقیه


می گویند

سری را که درد نمیکند

دستمال نمی بندند ؛

ولی سر من

درد می کند برای سربندی که

نام مقدس تو

روی آن حک شده باشد ...



" رقیة بنت الحسین"
سربند یا رقیه

«شعر امام زمان»

«شعر امام زمان»

 
از میان اشک ها خندیده می آید کسی
خواب بیداری ما را دیده می آید کسی

با ترنم با ترانه با سروش سبز آب
از گلوی بیشه خشکیده می آید کسی

مثل عطر تازه تک جنگل باران زده
در سلام بادها پیچیده می آید کسی

کهکشانی از پرستو در پناهش پرفشان
آسمان در آسمان کوچیده می آید کسی

خواب دیدم , خواب دیده در خیالی دیده اند
از شب ما روز را پرسیده می آید کسی

اباصالح التماس دعا هر کجا رفتی یاد ما هم باش

 

اباصالح التماس دعا هر کجا رفتی یاد ما هم باش

 

نجف رفتی کربلا رفتی کاظمین رفتی یاد ما هم باش

 

مدینه رفتی به پابوس قبر پیغمبر مادرت زهرا

 

به دیدارقبقر بی شمع مجتبی رفتی یاد ما هم باش

 

زیارت نامه که میخوانی در کنار آن تربت خاموش

 

به دنبال قبر مخفی از کوچه ها رفتی یاد ما هم باش

 

بغل کردی قبر مادر را جای ما هم او ار زیارت کن

 

همان لحظه که به احوالش از نوا رفتی یاد ما هم باش

 

شب جمعه کربلا رفتی یادما هم کن چون زدی بوسه

 

کنار قبر ابوالفضل با وفا رفتی یاد ما هم باش

 

بزن بوسه جای ما روی قبر عباس و اکبر و اصغر

 

سر قبر قاسم و قبر عمه ها رفتی یاد ما هم باش

 

به جای ما هم زیارت کن عمه ات را در کنج ویرانه

 

برای بوسیدن آن دردانه ها رفتی یاد ما هم باش

 

نماز حاجت که میخوانی از برای فرج یاد ما هم باش

 

شدی محرم در مراسم حج یا صفارفتی یاد ما هم باش

 

دعا کردی از برای معراج التماس دعا یاد ما هم باش

 

به هرجا رفتی برو مهدی هر کجا رفتی یاد ما هم باش

 

به جای ما هم زیارت کن عمه ات را در کنج ویرانه

 

به یاد این نوکر درب آستان رفتی یاد ماهم باش

 

بغل کردی قبر مادر را جای ما هم او ار زیارت کن

 

همان لحظه که به احوالش از نوا رفتی یاد ما هم باش

 

شب جمعه کربلا رفتی یادما هم کن چون زدی بوسه

 

کنار قبر ابوالفضل با وفا رفتی یاد ما هم باش

 

بزن بوسه جای ما روی قبر عباس و اکبر و اصغر

 

سر قبر قاسم و قبر عمه ها رفتی یاد ما هم باش

 

به جای ما هم زیارت کن عمه ات را در کنج ویرانه

 

برای بوسیدن آن دردانه ها رفتی یاد ما هم باش

 

نماز حاجت که میخوانی از برای فرج یاد ما هم باش

 

شدی محرم در مراسم حج یا صفارفتی یاد ما هم باش

 

دعا کردی از برای معراج التماس دعا یاد ما هم باش

 

به هرجا رفتی برو مهدی هر کجا رفتی یاد ما هم باش

 

به جای ما هم زیارت کن عمه ات را در کنج ویرانه

 

به یاد این نوکر درب آستان رفتی یاد ماهم باش

دل کندن از چشمان تو ای یار سخت است

دل کندن از چشمان تو ای یار سخت است

دیگر چه گویم؟ داغ تو بسیار سخت است

خورشید من جای تو روی نیزه ها نیست

چون دیدن یوسف سر بازار سخت است

باور نمی کردم تو را گم کرده باشم

ایـندفـعـه پـیدا کردنت انگار سخت است

با چشم کم سو راه رفتن در دل شب

پـیـمودن ایـن راه ناهـموار سخت است

از تو چه پنهان یاد مادر بودم امروز

دیـدم دویـدن بـا تـنـی تبدار سخت است

یکدم شنیدم کودکت با گریه می گفت

عمه ، دویدن روی دشت خار سخت است

این لخته های خون و رگهای بریده...

بوسیدنت ای ماه من اینبار سخت است

محمدهادی کلانتریان