چو گیسوی تو من در پیچ و تابم یا بن زهرا

چو گیسوی تو من در پیچ و تابم یا بن زهرا

عشـــــــــــــــــــــــــــــق منــــــــــــی تو حسینی ،من اویس قر نــــــــــــی
چو گیسوی تو من در پیچ و تابم یا بن زهرا

چو گیسوی تو من در پیچ و تابم یا بن زهرا

عشـــــــــــــــــــــــــــــق منــــــــــــی تو حسینی ،من اویس قر نــــــــــــی

انتظار

 


 

گریه‌کنای روضه‌ها صاحب روضه‌ها کجاست؟
کاشکی می‌شد جواب بده منشاء عقده‌ها کجاست؟
تو این شب قدر اومدم یه حرفی رو حاشا کنم
صاحبم و گم کردم و می‌خوام اون و پیدا کنم
فقط با حرف و با سخن می‌گم آقام مهدی بیاد
اما دلش رو با گناه می‌سوزونم خیلی زیاد
من اومدم این شب قدر بگم آقا رهام نکن
من آدم خوبی بودم اینجور من و نگام نکن
واسطه‌ شو پیش خدا به خوبای دور و برت
گناه زیاد کردم آقا تو رو قسم به مادرت
نوکر اگه غریب باشه اربابِ اون یارش می‌شه
ارباب اگه غریب باشه کی یار و غمخوارش می‌شه
خدا نیاره اون روز و عاشقِ بی صفا باشم
مردن من بهتره تا نوکرِ بی وفا باشم

انتظار

ای مـظـهـر خـدای جـهـان - مـقـتـدا- بیا

ای خـتـم هـشـت و چـار ولی خدا بیا

خـلـق جـهـان نـشـسـته به راه تو منتظر

شـد تـار، ز انتظار رخت دیده ها بیا

یـعـقـوب روزگـار ز هـجــر تــو پـیر شد

ای یـوسـف امـیـد بـه مـصـر وفا بیا

افـسـرده شـد ز سـرزنـش دشـمـنان دلم

ای الـتـیـام بـخـش دل بــی دوا بــیـــا

مـا را ز تـیـر طـعــنـه اغـیــار وارهـ‍ـان

مـردیـم ز انـتـظـار رخـت - منجیا بیا

کـشـتـی دیـن فـتـاده بـگـرداب اضـطراب

نـوح نـجـات خـلـق- تـوئـی ناخدا بیا

دیـدار تـسـت مـقـصـد عـشـاق دلـپـریـش

روشـنـگـر غـروب هـمه ماسوا بیا

ظلم و ستم به عرصه عالم ز حد گذشت

بـنـیـان گــذار کــاخ عـدالـت بـیا بیا

چـشـم جهان ز دوری روی تو شد سپـید

ای یــادگــار سـلـسـلـه انـبـیــا بــیــا

تـا کی بـه پـشـت پرده غیبت نهان شوی

ای پور عسکری،‌خلف مرتضی بیا

قـائـم مـقـام احـمـد مـرسـل ولـی عـصــر

ای از قـیـامـت تـو قـیـامـت بـپـا بـیـا

در انـتـظار تـوسـت «حیاتی»‌به روزگار

ای مـشـعـل هـدایـت ای رهـنـمـا بیا

انتظار

ای حُجّت خدای، که عشقت امان ماست

ذکر تو در محافل روضه نشان ماست

خون گریه کن که ماتم جد غریب توست

یار دل حزین تو آه و فغان ماست

ما را نوای نوحه جد او جانفزاست

الحق که روضه،داروی روح و روان ماست

هرجا که می‌رویم دم از عشق می‌زنیم

آری حدیث مهر تو ورد زبان ماست

پرچم، چراغ، آب، سیاهی، کتیبه، اشک

این ها همه بهانه سر نهان ماست

سرِّ نهان ما که به جز شاه عشق نیست

در قبضه ولایت او جسم وجان ماست

سلطان عشق آبروی عالمین کیست؟

آنکه هماره در گرُوَش آرمان ماست

هستی به دست تو ،دل تو در کف حسین

دست تو بر سر و غم او سایبان ماست

در حال روضه معنی هر زمزمه تویی

غمگین مباش زمزمه طرز بیان ماست