ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
حضرت صادق علیه السلام فرزندى داشت، روزى در مقابل ایشان راه می رفت که ناگهان غذا درگلویش گیر کرد و از دنیا رفت. امام گریه کرده، فرمود: خدایا، اگر این را گرفتى، بقیه را باقی گذاشتى و اگر گرفتارى می دهى نجات نیز می بخشى. بچه را پیش زنان بردند. همین که چشمشان به او افتاد، شروع به ناله و فغان کردند. امام آنها را قسم داد که فغان و ناله نکنند. وقتى او را براى دفن بردند، امام فرمود: منزه است خدایى که فرزندان ما را می کشد ولى محبت ما به او بیشتر مىشود، و پس از دفن فرمود: پسرم، خدا قبر تو را وسیع نماید و تو را به خدمت پیامبر برساند. و فرمود: ما خانوادهاى هستیم که هر چه دوست داریم را براى کسانی که دوستشان داریم، از خدا تقاضا می کنیم، او نیز به ما عطا می کند. اگر او وضعى را که ما دوست نداریم، برای محبوبان ما صلاح بداند، ما نیز راضى هستیم.
(بحار الانوار ج 47 ص 18)
بیائید ذهنمان را پر از فکر آرامش، شجاعت، سلامتی و امید کنیم
زیرا زندگی ما همان چیزی است که ذهنمان می سازد ...
سلام دوست عزیز. مطلب تان بسیارعالی بود. موفق باشید. منتظر حضور سبزتان هستم.
http://ezdevaja.blogsky.com
کوچک تر که بودیم
ایمانمان بزرگ تر بود
بادبادک می ساختیم و
نمی ترسیدیم که باد نباشد ...
سلام دوست عزیز. بسیار عالی بود. خوشحال خواهم شد که شما هم به وبگاه من سر بزنید. موفق و مؤید باشید.
http://etyad.blogsky.com